موقعیت شما در سایت:

زندگی نامه فروغ فرخزاد

زندگی نامه فروغ فرخزاد

0 نظر

0 لایک

1651 بازدید

تاریخ انتشار: 1402/09/16

توضیحات

در این مقاله به زندگی پرفراز و نشیب فروغ فرخزاد، یکی از مهم‌ترین شاعران و هنرمندان معاصر ایران، می‌پردازیم. فروغ با زبانی جسورانه و نوگرا، و نگاهی بی‌پروا به مسائل اجتماعی، تاثیری عمیق بر ادبیات و فرهنگ ایران گذاشت.

فروغ فرخزاد کیست؟

فروغ فرخزاد یکی از شاعران نامدار معاصر ایرانی است که به دلیل توجه ویژه به زنان و وضعیت آنان در آثارش، بسیار موردتوجه قرار گرفته است. نگاه او به جهان، متفاوت با نگاه دیگران است. او جهان شعر و شعر گفتن را به‌صورت مستقل تجربه کرده و نخواسته که مانند دیگران، دنباله‌رو یا تقلیدگر باشد و همین امر سبب تفاوتی شده که در آثار او و دیگر شاعران، به‌وضوح به چشم می‌آید. فروغ فرخزاد شش دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های برجسته شعر نوی فارسی هستند. او را یکی از پیش‌گامان شعر نوی فارسی دانسته‌اند. فروغ را به عنوان شاعر بی‌پروایی می‌شناسند که در روزگاری که زنان زندگی اجتماعی محدودی داشتند، نگاه و احساسات و زبان زنانه را وارد ادبیات فارسی کرد. بعدها او با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم‌ساز معروف ایرانی آشنا شد و این آشنایی و همکاری با او موجب تحول فکری و ادبی در فرخزاد گردید. او پس از آن، مجموعه «تولدی دیگر» را منتشر کرد که بسیار مورد ستایش واقع شد. سپس مجموعه «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» را منتشر نمود و به‌این‌ترتیب جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری برجسته تثبیت کرد. آثار و اشعار فروغ فرخزاد به زبان‌های انگلیسی، ترکی، عربی، چینی، فرانسوی، اسپانیایی، ژاپنی، آلمانی و عبری ترجمه شده‌اند. فرخزاد از جلوه‌های فرهنگی فمینیسم در تاریخ ایران بوده است. شعرها و گفتاوردهای او در طی زندگی کوتاه هنری‌اش مورد تحسین منتقدان و محبوبیت فراوان نزد مردم و ادبیات دوستان بوده است.


فروغ فرخزاد

کودکی فروغ فرخزاد

فروغ‌الزمان فرخزاد سال ۱۳۱۳ در یک خانواده متوسط تهرانی از پدری نظامی و خشن و مادری ساده و مهربان، در تهران زاده شد. فروغ، فرزند چهارم این خانواده 9 نفره بود. او در تمام طول زندگی اش، رابطه پرتنشی با پدر داشت. پدرش به دلیل روحیه نظامی ای که داشت از همان آغاز، فرزندان خود را به شیوه ای متفاوت تربیت می‌کرد. او سعی داشت آنها را با سختی و نظم آشنا کند. فروغ در سال ۱۳۲۵ پس از پایان دوران ابتدایی در دبیرستان خاور ثبت نام کرد. در همان سال ها هم به سرودن شعر روی آورد. اما فروغ شعرهای این دوره خود را هیچگاه منتشر نکرد. او تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان خسرو خاور به پایان رساند و سپس در سال ۱۳۲۸ وارد هنرستان بانوان کمال الملک شد. در آنجا زیر نظر اساتیدی چون بهجت صدر نقاشی را آموخت و بعدها در اثر معاشرت با اشخاصی چون سهراب سپهری و مهری رخشا به آموخته ‌های خود افزود. دو پرتره‌ او از چهره‌ خودش و حسین منصوری، فرزند‌خوانده ‌اش، جزو مشهورترین آثار تجسمی او ست.


ازدواج فروغ فرخزاد

فروغ ۱۶ساله بود که به یکی از بستگان مادرش، پرویز شاپور، طنزپرداز ایرانی که نوه پسرخاله مادرش بود، علاقه‌مند شد. باوجوداینکه پرویز شاپور ۱۵ سال از او بزرگ‌تر بود و با وجود مخالفت خانواده‌هایشان، این دو با هم ازدواج کردند. مدتی بعد، به‌ضرورت شغل همسرش به اهواز رفت و ۹ ماه بعد، تنها فرزند آنها، کامیار، دیده به جهان گشود. فروغ پیش از ازدواج با شاپور، با وی نامه‌نگاری‌های عاشقانه‌ای داشت. این نامه‌ها بعدها توسط پسرش کامیار در کتابی به نام «اولین تپش‌های عاشقانه قلبم» منتشر گردید. در همان سال‌های ابتدای ازدواجش بود که برخی از سروده‌های فروغ فرخزاد در مجله خواندنی‌ها به چاپ رسید. این ازدواج فروغ بعد از ۴ سال و در سال ۱۳۳۴ به جدایی ختم شد. با وجود علاقه متقابلی که این زوج به یکدیگر داشتند، فاصله دنیا هایشان چنان دور بود که ادامه‌دادن زندگی مشترک را ناممکن می‌کرد. این جدایی دو پیامد ناگوار برای فروغ داشت. یکی اینکه او حضانت پسرش را به دلیل داشتن چندین رابطه از دست داد. به فروغ حق ملاقات بسیار کمی داده می‌شد. کودک با این تصور بزرگ می‌شد که مادرش او را به خاطر شعر و لذت‌های جنسی خود رها کرده است. این تفکر فرزندش مایه غم و اندوه و عذاب همیشگی او بود. دومین پیامد طلاق برای فروغ بی‌اعتنایی پدرش نسبت به او بود. او از حمایت‌های مادی و معنوی پدرش هم محروم شد. اوج اختلافات پدر و دختر منجر به ترک خانه شد. فروغ، سرگردان و بی آشیان، ناچار به خانه طوسی حائری پناه برد و حدود سه ماه را در خانه این دوست به سر نمود.


 ازدواج فروغ فرخزاد

اولین آثار فروغ فرخزاد

اولین مجموعه شعر فروغ فرخزاد، به نام اسیر، در سال ۱۳۳۱ درحالی‌که تنها ۱۷ سال داشت به چاپ رسید. دومین مجموعه‌اش، دیوار، را در سن ۲۱ سالگی چاپ کرد که به دلیل پاره‌ای از گستاخی‌ها و سنت‌شکنی‌ها مورد نقد و سرزنش قرار گرفت. فروغ ۲۲ سال بیشتر نداشت که به‌رغم آن ملامت‌ها، سومین مجموعه شعرش، عصیان، از چاپ درآمد. آغاز فعالیت فروغ در مطبوعات را فریدون مشیری چنین بیان می‌کند: «دختری با موهای آشفته، با دست‌هایی که از جوهر خودنویس آغشته شده بود، با کاغذی تاشده که شاید هزار بار آن را میان انگشتانش فشرده بود، وارد اتاق هیئت تحریریه مجله روشنفکر شد و با تردید و دودلی، درحالی‌که از شدت شرم، کاملاً سرخ شده بود و می‌لرزید، کاغذش را روی میز گذاشت. این دختر فروغ فرخزاد بود. اولین شعرش را به مجله روشنفکر سپرد و همان هفته بود که صدها هزار نفر با خواندن شعر بی‌پروای او، با نام شاعره‌ای آشنا شدند که چندی بعد به شهرت رسید و آثارش هواخواهان بسیاری یافت.» فروغ در مجموعه «اسیر» بدون پرده‌پوشی و بی‌توجه به سنت‌ها و ارزش‌های اجتماعی، آن احوال و احساسات زنانه خود را که در واقع زندگی تجربی او ست توصیف می‌کند. اندوه، تنهایی، ناامیدی و ناباوری که بر اثر سرماخوردگی در عشق در وجود او رخنه کرده است سراسر اشعار او را فرامی‌گیرد. ارزش‌های اخلاقی را زیر پا می‌نهد و آشکارا به اظهار و تمایل می‌پردازد و در واقع مضمون جدیدی که تا آن زمان در اشعار زنان شاعر سابقه نداشته است می‌آفریند. در مجموعه «دیوار» و «عصیان» نیز به بیان اندوه، تنهایی، سرگردانی، ناتوانی و زندگی در میان رؤیاهای بیمارگونه و تخیلی می‌پردازد و نسبت به همه چیز عصیان می‌کند.


تحول فکری فرخزاد

پس از طلاق، فروغ فرخزاد برای گریز از هیاهوی روزمرگی، زندگی بسته و یکنواخت، روابط شخصی و محفلی، به سفر رفت و باوجوداینکه شرایط مالی و روحی خوبی نداشت تلاش کرد تا فرهنگ اروپایی را بشناسد، زبان‌های ایتالیایی، آلمانی و فرانسوی را یاد بگیرد و درباره فیلم و سینما مطالعه کند. با اینکه زندگی روزانه‌اش به‌سختی می‌گذشت ولی به تئاتر و اپرا و موزه می‌رفت. سفرهای فروغ به اروپا و آشنایی‌اش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را باز کرد و زمینه‌ای برای دگرگونی فکری در او فراهم نمود. فروغ پس از بازگشت به ایران در جستجوی یک شغل جدید بود. در همین حین، با فیلمساز و نویسنده ایرانی، ابراهیم گلستان، آشنا شد. این آشنایی باعث شد تمایل فروغ برای ابراز وجود و داشتن یک زندگی مستقل، تقویت گردد. آشنایی با ابراهیم گلستان همچنین باعث تحول فکری و ادبی در فروغ شد. نامه منتشرشده فروغ برای ابراهیم گلستان نشانگر وجود رابطه عاشقانه بین این دو است.


فروغ فرخ زاد

رابطه فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان

فروغ ابتدا به عنوان یکی از کارکنان گلستان فیلم در دفتر مشغول به کار شد. سپس کار ثبت مشخصات نماهای فیلم‌ها را به عهده گرفت و مدتی بعد برای فراگیری آموزش‌های تخصصی‌تر در حوزه فیلم‌سازی راهی اروپا شد. سال ۱۳۳۹ به عنوان بازیگر جلوی دوربین ابراهیم گلستان رفت و سال بعد اقدام به روی صحنه آوردن نمایشی به نام «کسب‌وکار میسیز وارن» نمود که ناتمام ماند و در سال ۱۳۴۱ نقش اول فیلم «دریا» ساخته ابراهیم گلستان را بر عهده گرفت که آن پروژه نیز به سرانجام نرسید. در تابستان همین سال برای تهیه مستندی از جزام خانه تبریز، به آنجا سفر کرد و پاییز همان سال و در طی یک سفر مجدد، ساخت مستند را شروع کرد. در طول تهیه مستند «خانه سیاه است» با حسین منصوری آشنا شد؛ فرزند یک مادر جزامی و بی‌سرپرست. فروغ سرپرستی حسین را پذیرفت؛ تلفیقی از حس انسان‌دوستی و مهربانی ذاتیِ او و زخم‌های روحیِ یک مادرِ محروم از فرزند. انگار حسین آمده بود تا قلب ملتهبِ فروغ را التیام بخشد و یاد کامیار را برای او زنده کند. فروغ در این رابطه گفته: «فکر و غصه راحتم نمی‌گذاشت. مرا می‌کشت. مرا از درون می‌تراشید. حسین که آمد، آرام‌تر شدم. اصلاً گویی توی صورت این پسرک، کامی را می‌بینم.» مستند «خانه سیاه است» که پیام اصلی آن «کوشش انسان برای دفع زشتی و ظلم و درد» بود در فستیوال اوبرهاوزن آلمان برنده جایزه بهترین فیلم شد. فروغ در سال 1342 در نمایش «شش شخصیت در جستجوی نویسنده» و سال بعد در فیلم «خشت و آینه» به ایفای نقش پرداخت.


اشعار فروغ فرخزاد

دیگر اشعار فروغ فرخزاد

در همین دوره کتاب تولدی دیگر را منتشر کرد که در ابتدای آن نوشته شده بود: تقدیم به ا.گ. این مجموعه شعر با آثار قبلی او تفاوت‌های قابل‌اعتنایی دارد. جالب اینجا ست که خود فروغ هم به ضعیف‌تر بودن آثار پیشینش آگاه بوده و این‌طور بیان کرده که در آن شعرها بیان‌کننده ساده‌ای از جهان بیرونش بوده و در آن زمان هنوز شعر در او حلول نکرده بوده است. فروغ در اشعاری که پیش‌تر منتشر کرده بود، زنانه، رمانتیک و بحث‌برانگیز نوشته بود. اما تحت‌تأثیر معاشرت با ابراهیم گلستان و محیط ادبی و فکری دوستان و اطرافیان، او نگرشی دیگر نسبت به هنر و شعر و جامعه پیدا کرد و به‌این‌ترتیب «تولدی دیگر» دارای روح و حالتی متفاوت شد، شعرهایی شد اجتماعی و انتقادی و بیدارگرانه. آخرین شعر فروغ فرخزاد، ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، پس از مرگش منتشر شد. این شعر را باید شعری شخصی با هویت و مخصوص به خود او دانست. دکتر محمدجعفر یاحقی درباره این اثر این‌طور گفته است: «فروغ با آنکه از شاعران معاصر یا پیش از خود کمتر اثر پذیرفته در مراحل کمال به‌سوی تغزلی پرمایه و سرشار از اندیشه‌های اجتماعی و فلسفی گراییده است».


مرگ فروغ فرخزاد

در میان سال‌های ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۳ فروغ یک بار دست به خودکشی زد و یک جعبه قرص گاردنال را خورد ولی خدمتکارش در هنگام غروب متوجه شد و او را به بیمارستان البرز برد. بهمن سال ۱۳۴۵ فروغ نهار را در منزل پدری صرف می‌کند و پس از گفت‌وگویی کوتاه با مادر برای گرفتن چند حلقه فیلم با جیپ ابراهیم گلستان راهی تقاطع مرودشت و لقمان‌الدوله می شود. تصادف در مسیر برگشت و در صدمتری استودیو اتفاق می‌افتد. فروغ به علت این که با چند بچه که با بی‌احتیاطی به خیابان دویده‌اند برخورد نکند، چپ می‌کند و ماشین جیپ او در جوی بزرگ کنار خیابان می‌افتد. مستخدمی که همراه فروغ بوده، ابراهیم گلستان را خبر می‌کند و او را به بیمارستان هدایت که در بیست‌متری استودیو بود، می‌برند اما به‌این‌علت که او بیمه کارگری ندارد در آن بیمارستان پذیرفته نمی‌شود و در نهایت او را به بیمارستان رضا پهلوی می‌برند که در آن بیمارستان فروغ فوت می‌کند. روز بعد جسد او را در امامزاده اسماعیل زرگنده شستشو می‌دهند و با حضور خانواده، دوستان و علاقه‌مندانش در قبرستان ظهیرالدوله به خاک می‌سپارند.


فروغ فرخزاد

نظر دیگران در ارتباط با فروغ فرخزاد

ابراهیم گلستان، فروغ فرخزاد را شاعری توصیف کرد که صادقانه درباره اساسی‌ترین احساسات انسانی نوشته است. فروغ فرخزاد، به خاطر نوشته‌های صریحش که محدودیت‌های مردسالارانه جامعه ایران را به چالش می‌کشید، شهرت داشت. رابطه او با ابراهیم گلستان، مصادف با دورانی بود که در آن برخی از خاطره‌انگیزترین آثارش را نوشت. بسیاری بر این باور بودند که احساسات فرخزاد نسبت به ابراهیم گلستان بی‌نتیجه بود. اما گلستان بعدها در مصاحبه‌ای در کاخ مجلل خود در روستای بولنی، اعتراف کرد که رابطه آنها دوجانبه بوده است. او در ارتباط با اینکه آیا فروغ تبدیل به یک عضو خانواده شده بود، گفت: «خانواده چیست؟ اصلاً خانواده معنی ندارد. یک عضو شخصیت من.» ابراهیم گلستان گفت: «برای تمام سال‌هایی که او اینجا نیست، متأسفم. جا دارد که بگویم ما خیلی صمیمی بودیم. اما نمی‌توانم اندازه بگیرم که چقدر نسبت به او احساس داشتم. چگونه می‌توانم؟ به کیلو؟ به متر؟» گلستان همچنین گفت که دو دوست در سال ۱۳۲۹ او را به فرخزاد معرفی کردند، زمانی که او به دنبال کار بوده است. او در آن زمان استودیوی معروفی را در دروس، منطقه‌ای مرفه در شمال تهران، اداره می‌کرد. گلستان تصمیم می‌گیرد فرخزاد جوان را در دفتری که ۴۰ فیلمساز و عکاس در آن کار می‌کردند، استخدام کند تا به تلفن‌ها پاسخ دهد.
ابراهیم گلستان، چند سال پس از مرگ فرخزاد به دلیل ناراحتی از فضای سیاسی در زمان شاه ایران را ترک کرد و از سال ۱۳۵۴ در ساسکس زندگی می‌کند. او هرگز به کشور خود بازنگشته است. کاوه گلستان، پسر ابراهیم گلستان، در ارتباط با تأثیر مرگ فروغ بر زندگی ابراهیم گلستان این‌گونه گفته است: «تا آنجا که به من مربوط است، پدرم هم با مرگ فروغ مرد.» در هر فرهنگی شما نمادهای فرهنگی دارید، مانند شکسپیر در بریتانیا. مهدی جامی که آثار فراوانی درباره تأثیر فرخزاد بر ادبیات فارسی نوشته است، گفته: «فرخزاد برای ایران معاصر چنین بود، کسی که هویت معاصر ما را شکل داد. او به روشی ساده و صمیمی نوشت. فروغ فرخزاد نه جعلی بود و نه احساسات موجود در شعرش دروغ بود.» جامی در ارتباط با رابطه فرخزاد و گلستان گفته: «آنها در زمان مناسب یکدیگر را ملاقات کردند.» امیر کراری، فیلم‌بردار فیلم‌های گلستان هم در ارتباط با توضیح ارتباط فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان می‌گوید: «مطبوعات نوشتند، در اذهان بود و می‌گفتند که اینها عاشق و معشوق بوده‌اند. ولی من می‌گویم رابطه عمیق آنها فقط از راه هنر بود.» دکتر شفیعی کدکنی در ارتباط با مجموعه تولدی دیگر این‌گونه بیان کرده است: «در این کتاب با شاعری بزرگ روبه‌رو می‌شویم که بی هیچ گمان، تاریخ ادبیات ایران او را به عنوان بزرگ‌ترین شاعر زن در طول تاریخ هزارساله خویش خواهد پذیرفت و در قرن ما یکی از دو سه چهره برجسته شعر امروز خواهد بود.»
به تعبیر محمد حقوقی، در شعر فروغ بیش از هر چیز، نگرانی و اضطراب، تنهایی و بیهودگی، مسخ و دگردیسی، وحشت و تاریکی موج می‌زند و همه این مفاهیم با درون‌مایه اصلی شعر او؛ یعنی «دلهره زوال» پیوند می‌خورد. شاعر گاه در گرداب زوال گرفتار می‌شود و تلاش می‌کند از آن بگریزد و گاه پیروزمندانه بر آن فائق می‌شود و رویش دوباره خود را به مخاطب نشان می‌دهد. به گفته سیروس شمیسا، زبان فروغ، زبانی آهنگین، ملایم، صمیمانه و روان است و درعین‌حال که زبانی ادبی است، به طبیعت کلام عادی بسیار نزدیک است. شعر فروغ سخت عاطفی و مؤثر است و بوی صداقت و صمیمیت می‌دهد؛ چنان‌که خود فروغ از آن با عنوان «شعر صمیمانه» یاد کرده است.


فروغ فرخزاد

دیدگاه فروغ فرخزاد نسبت به جایگاه زنان

فرخزاد در یک مصاحبه رادیویی در پاسخ به سؤالی درباره نگاه زنانه در شعرهایش گفت: «اگر شعرهای من به قول شما جنبه زنانگی داشته باشد، کاملاً طبیعی است. بالاخره خوشبختانه من یک زن هستم. اما اگر از شایستگی‌های هنری صحبت می‌کنید، به نظر من جنسیت نمی‌تواند نقشی داشته باشد. طبیعی است که یک زن به دلیل تمایلات جسمی، عاطفی و روحی خود برخی مسائل را بزرگ‌تر کند. (مسائلی که مردها ممکن است به طور معمول به آنها توجه نکنند.) من معتقد هستم اگر کسانی که هنر را برای بیان درون خود انتخاب می‌کنند، احساس کنند که باید این کار را باتوجه‌به جنسیت خود انجام دهند، هرگز در هنر خود پیشرفت نمی‌کنند و این درست نیست. بنابراین وقتی می‌نویسم، اگر مدام فکر کنم که آه من یک زن هستم و باید به مسائل زنانه بپردازم تا مسائل انسانی، پس این نوعی توقف و خودتخریبی است. ویژگی‌های مثبت خود را تا زمانی که فرد به سطحی برسد که شایسته‌اش باشد باید در نظر گرفت. آنچه مهم است اثری است که یک انسان تولید می‌کند و نه فردی که برچسب زن یا مرد می‌خورد. وقتی شعری به حد معینی از بلوغ می‌رسد، خود را از خالقش جدا می‌کند و به دنیایی متصل می‌شود که بر اساس شایستگی‌های خودش معتبر است.» شعرهای فروغ در آن زمان به طور قابل‌توجهی با سنت‌های سابق ایران متفاوت بود.

ارسال نظر

0دیدگاه

لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید:
فارسی بنویسید و از کیبورد فارسی استفاده کنید.
نظراتی که شامل الفاظ رکیک و توهین آمیز و بحث های سیاسی و قومیتی، تبلیغ، لینک باشد منتشر نشده و حذف می شوند.

خبر خوب اینکه در مقالات آموزشی مطالب زندگینامه زنان موفق دنیا، مقالات زندگی سالم و ویدئوهای آموزشی استقلال مالی را برای ازدواج موفق و زندگی سالم خودتان برایتان قرارداده ایم.

دیدن نظرات بیشتر

تعداد کل نظرات: 0 نفر

تعداد سوالات ایجاد شده

0

دیدن همه سوالات

چک لیست های زندگی  جدید

هر روز چک لیست های جدید برای شما آماده و منتشر میکنیم.

تعداد کاربران استفاده کننده

0

دیدن چک لیست ها

راه اندازی سایت و سیستم سازی کسب و کار